- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
زبانحال امام جواد علیهالسلام ( مدح و مرثیه)
کیستم من هفت چرخ نور را شمس الضحّایم مظهـر جـود خـدا، شمع وجود مصطفایم سـرو بـاغ آرزوهـای عـلـیِّ مـرتـضـایـم قلب قرآن، رکن دین، روح خرد، جان دعایم بحر علم و کوه حلم و دست جود کـبریایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من به ملک جان و ملک دین و ملک دل زعیمم من کتاب الله را طاها و نور و حا و میمم من به چشم اهل معنی وجه رحمان الرّحیمم من به خیل سالکان حقّ صراط مستقیمم من چـراغ و چـشم سلطان سریر ارتضایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم بـوی عـطر جنّت آید از غـبار کاظـمـینم از سنـین کـودکی فـرمانـروای عـالـمـینم هفت خورشید سپهر معرفت را نور عینم پای تا سر مجتبی، سر تا به پا جدّم حسینم باب هـادی نـازنـین فرزند مصباح الهُـدایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من به زنجیر محبّت قـلب عالم را گرفتم در کـرامت ارث آبای مکـرّم را گـرفـتم در بیان از اهل منطق فرصت دم را گرفتم جان مأمون، قدرت یحیی بن اکثم را گرفتم گه به استـدلال محکـم، گـاه با نطق رسایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم در فضا مأمون یکی بازِ شکاری کرد راهی ماهیی را صید کرد از دامنِ ابـر سیاهی بود قصدش امتحـان از مخـزن سرّ الهی گفتمش از ابر و تبخیر و هوا و صید ماهی داد هـوش از دست پـیش دانـش بیانتهـایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من امام کلّ خلقت بودهام پیش از ولادت من زعیمم کشتی توحید را بعد از شهادت ابر و موج و بحر و ماهی داده بر فضلم شهادت عادتم جود و کرامت بوده در اوج سیادت هم کرامـت سائل و هم جود میباشد گدایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم صحـبتم زنگ غـم از آئیـنۀ دل میزداید صورتم در چشم اهل دل خدا را مینماید خندهام باب جنان را بر خلایق میگشاید چشمم از ریحانه، حُسنم از رضا دل میرباید جان شیعه زنده میگردد به صحن با صفایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم من به خلق آسمان، اهل زمین باب المرادم من فروغ دیدۀ خـیـرالـنّسا، خـیر العـبـادم من به خیل دوستان و شیعیان زاد المعادم من کریمم من عطوفم من رئوفم من جوادم من به وقـت جـود با بیگـانگان هم آشنـایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم سالها سوزِ درونِ خسته شمع محـفلم شد از جفا و فـتنۀ عـبّاسیان خون بر دلم شد عاقبت در خانۀ دربـسته یـارم قـاتـلم شد در جوانی با شرار زهـر حلّ مشکلم شد من که از خلق زمین و آسمان مشکل گشایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم گشت از زهر ستم یک باره قلبم پاره پاره سوخـتم تا شد نفس در سینۀ تنگم شراره ظلم مأمون شد به دست دخترش اجرا دوباره رنج ها بُـردم دمـادم فـتـنهها دیـدم هماره در سرا، جان دادم و شد عالمی ماتم سرایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم سالها پیوسته کوه غم به روی شانه بُردم شد دلم دریای خون از خونِ دلهایی که خوردم همچو گل کز شاخه میگردد جدا کم کم فسرده مثل بابایم رضا در شهر غربت جان سپردم قـاتـل نامهـربان هم گشت گـریان از برایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم گـل در ایّام بهاران مثل من پرپر نگردد همسری مسموم زهر کینۀ همسر نگردد مثل من در خانه یاری بیکس و یاور نگردد وای بر چشمی که بر مظلومی من تر نگردد سوز و شور و اشگ میثم شد همه وقف عزایم من کریم ابنِ کریمم، من جواد ابنِالرّضایم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
خـاکـستـر وجـود مـرا میدهـد به بـاد سنگـیـنی عـزای تو یا حـضرت جواد تشنه، میان خانۀ خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد زهری که ذرّه ذرّه تنت را مذاب کرد خونی به قلب فـاطمه و بـوتـراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خـانه، دلت را کـباب کرد پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غـریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد زهر و جفا و کینۀ همسر عجیب نیست گر چه به لب رسیده نفس های آخـرت لب تشنه ای، شبـیـه لـب جـدّ اطهـرت امـا هــنـوز یــاد گــل یــاس پــرپـری یـاد مــدیــنـه کـرده ای و یـاد مــادرت شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خـدا کـنیـزکی از نـسل سـاربان آنجـا به فکـر غـارت انگـشتـری نبود
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
كـبـوتـرانه نگـاهش به سمت بـالا بود سفـر بـراى دل خـستـه اش مـهـیّـا بود کسی که عـالـم هـستی طُـفـیـل او باشد میان خانه خود هم غـریب و تنهـا بود خـزان، كـنار نفـس هاى او قـدم مى زد بهـار، گـمشده در چـشم هاى دریـا بود چه حس و حال عجیبى دوباره باران داشت كه سوز حـنجره از ناله اش هویدا بود نماز غـربت خود را شكسته برپا كرد اگرچه یك دلِ سیـر آشنـاى غـم ها بود در آن فضاى نفـس گـیر بى وفـایى ها كه انعكاس صدایش به حجره پیدا بود خدای جود و کرم، لحـظه هـاى آخر را مـیان بـستـر خود بى قـرارِ زهـرا بود چراغ عـاطفه با موج اشك روشن شد نگـاه ماه نهم، سمت عـرش اعـلى بود
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
با دلی پُر غم سیه پوش عزایت می شوم آستـان بـوس حـریم با صفـایت می شوم از دعای حضرت زهرا و لطف بی حَدش باز هم مهمان بَزم روضه هایت می شوم تا که حرف از کاظمین و مرقد تو می شود شکر حق بَدجور دلتنگ هوایت می شوم چشم را می بَندم و همراه کفترهای طوس زائر بـارانی صحـن و سـرایت می شوم پشت سر باب الجَواد و روبرو باب المُراد هر طرف رو می کنم غرق عطایت می شوم پَرشکسته میکِشم خود را به سمت و سوی تو مُعتکف در گوشۀ ایوان طلایت می شوم
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
بـاز هـم بـر دل مـظلـوم شـرر افـتـاده باز هم شـعـلـۀ زهری به جگـر افتاده اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید وسط حجـره جواد است به سر افـتاده دست و پا میزند و هادی خود را خواند جـوهـر صـوت رسایش ز اثـر افـتاده آب شد پیکرش از زهر به دادش برسید به خـدا جـان امـامت به خـطـر افـتاده صاحب عرش الهی ست شده خاک نشین یــاد آشـفــتــگــیِّ جــدش اگــر افـتـاده جگر تشنه او ذکر انا العـطشان داشت از دل حـجـره به گـودال گـذر افـتـاده ایـن بـدن زیـر سُـم اسـب نـرفـتـه امـا نـظـرش بر تـن مـظـلـوم دگـر افـتاده زیر لب روضه شمشیر و سنان میخواند یا حـسیـن گـویـد و با دیـدۀ تـر افـتـاده کربلا روضه اش اما بخدا بر عکس است چـقـدر بـر بـدنـش تـیـغ و تـبـر افـتاده ریختند از همه سو بر تن صد چاک حسین گـذر فـاطـمـه بـر جـسـم پـسـر افـتاده خواهرش آمد و با پیکر بی سر میگفت: بر تـنـت نـیـزه شکـسته چـقـدر افـتاده
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
عـبـدِ حـریـم تو ای مولای عـالـمیـنـیم از همین هیأت آقا زائـر کـاظـمـیـنـیـم این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا ************************************************* ما از ازل آقا جان، دل بر ولایت داریم چون سائلان نشسته، دمِ باب الـمرادیم یـا جـوادُ الائـمّـه، فــدای ســوزِ آهـت یک حجرۀ در بسته، گردیده قتلگاهت عـیـان شد در غـریـبی دردِ نهـانت آقا زهرِ جفا زد آتش، بر جسم و جانت آقا این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا ************************************************* همدم اشک و آه و سوزِ شرر شدی تو مثلِ بابا در غربت، پاره جگر شدی تو از ظلم و بی وفایی، پرپر چو لاله بودی در حجره ای در بسته تو غرقِ ناله بودی امّ الفضلِ ملعـونه، بر تو ستـم روا کرد دلِ محـبّیـنت را با یادت غَـم سَرا کرد این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا ************************************************* با لبِ تـشنه آقا چـون جـانِ تو فـدا شد زنـده دوبـاره داغ؛ شهـیـد کـربـلا شد آن شهیدی که گردید، چون گل به مقتل پرپر با نـالۀ جـانـسوزِ حسین غـریبِ مـادر آن شهیدی که سرش از پیکرش جدا شد راسِ مـقـدّسِ او هــلال نـیــزه هـا شـد این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا؛ این الرضا یا مولا
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
عــزای جــواد الائــمّـه رسـیــده ناله دارد مـادری قـامت خـمـیده واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳) ********************* در دلها گـشته به پا شور قیامت یا حجّت بن الحسن سرت سلامت زهرِ کینه زد آتش بر جسم و جانش آزرده شد از جفا روح و روانش واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳) ********************* ام الفـضلِ ملعـونه هـمـراهِ اَعداء زهـر جـفـا داده بر مولا واویلا سر بر خاکِ حجرۀ غربت گذارد با نـالۀ یا حسین جـان می سپارد واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳) ********************* عطش شده غالب بر سبط پیمبر گویا اشکش شد جاری درغم اصغر شش ماهه ای که از رویِ دستِ بابا با تیرِ سه شعـبه شد زائرِ زهـرا واویلا واویلا؛ واویلا واویلا (۳)
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
در عـزایت ای گـل خـیـر الـنـسا حضرت سلطان شده صاحب عزا حُـبّ تو آغـشـتـه بـا آب و گِـلـم نـام زیــبــای تــقــی ذکــر دلــم گشته جاری اشک غم از دیده ها در عـزایت یا جـواد ابنُ الرّضا سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* عشق رویت در سرشت عاشقان کـاظـمـین تو بهـشـت عـاشـقـان نــذر وادیِ غـمـت جـان و تـنـم ســائـلِ بـابُ الــمــرادِ تـو مـنــم حجت اللّهی و رکنِ عـدل و داد یا جـواد و یاد جـواد و یا جـواد سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* ای فـدای روضـۀ جـانـسـوز تو آهِ جـانـسـوز شــرر افــروز تـو در میان حجـره ای در بـسته ای تشنه و بی جان؛ دل شکـسته ای زهـر کیـنه شعـله بر جانت زده عــالـم از ســوز دلـت آتـشـکـده سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* ای به قـربـانِ تـو و سـوزِ دلـت هـم دمـت گــردیـده آقـا قــاتـلـت ای بـه قـربـان طـنـیـنِ یـا ربـت فـاطـمـه یـا فـاطـمـه ذکـر لـبـت روضه ات سوزی به سینه می دهد اَشـهـدت بـوی مـدیـنـه مـی دهـد سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* نور هر قلبی ز خورشید ولاست کاظمینت بهر ما چون کربلاست شد عطش غالب به جسم و جان تو یا حسین، ذکرِ لبِ عـطـشان تو حـجـره ات گــردیـده وادیِ بــلا زنـده شــد داغ شـهــیــد کـربـلا سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ ) ********************* او که لب تشنه به گودالِ شرف داده جان بهر رسیدن بر هـدف او که غـرق نیزه و شمشیر بود نعره های قـاتـلـش، تکـبـیـر بود او که پیش چشم زینب، خواهرش جلوه گر شد بر سرِ نیزه، سرش یا حسین و یا حسین و یا حسین (۲) سیدی ابن الرضا ابن الرضا (۲ )
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
شـاه مُـلکِ قـضا ادرکـنی نـور چـشم رضا ادرکـنی جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا ************************************* غـرق مِحـنت دلت شد آقا هـمـسرت قـاتـلـت شـد آقا رفـتـه تا سـما سـوز آهـت خـانه ات شده قـتـلگـاهـت یـوسـفِ غـریـب بـغـدادی اَلعَطَش گفتی و جان دادی جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا ************************************* از تو اِی افـتـخـار شـیـعه روضـۀ کـربـلا شـد زنـده جان دهی نور حقّ الیقـین غـریبانه بر روزی زمین ولی دیـگـر ز ظـلـم اعـدا تنـت بی سـر نشد یا مـولا جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی؛ جواد الائمّه ادرکنی واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا ************************************* بـسـوزد دل ارض و سـما بـه یـاد غــربـت کــربــلا حسیـن فـاطـمـه لب تـشنه شد قـتـیـل شمشیر و دشنه دشمـن و جـسارت واویلا زیـنـب و اسـارت واویـلا واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا؛واویلا واویلا واویلا
: امتیاز
|
ذکر نوحه شهادت امام جواد علیه السلام
من که نـدانـستم آقا، قـدر زیـارت تو رو نشه یه روزی که بیاد، به من بگی دیگه برو بـبـیـن شـکـسته آمـدم ** به گـل نـشستـه آمـدم ** خـسـتـۀ خـستـه آمـدم جوادی و ابن الجواد ** خیلی کارا ازت میاد ** دوست دارم خیلی زیاد غریب آقام؛آقام آقام ** غریب آقام؛آقام آقام (۲) ****************************** میان حجره ای غریب، بدون یار و بی حبیب ذکر لب خونیِّ تو، امن یجیب امن یجیب زهر جفای همسرت ** آتش زده بر جگرت ** هیچکی نبود دور وبرت تـشنۀ تشنه دل کـباب ** چرا نـدادن به تو آب ** ای پـسـر ابـو تـراب غریب آقام؛آقام آقام ** غریب آقام؛آقام آقام (۲) ***************************** یواش یواش داره میاد، ماه عزا غم حسین آی نوکـرا آمـاده شیم، برا محـرم حسین ماهی که دل رنگ خداست ** به غم وغصه مبتلاست ** روضه خوانش خود خداست برای اونکه باوفاست ** غریب دشت کربلاست ** سر داره اما سرجداست غریب آقام؛آقام آقام** غریب آقام؛آقام آقام (۲)
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
دستش همیشه بـاز و خداوند جود، بود روی لب ملـک ز ثـنـایش سـرود، بود عـالـم ز درک مـرتـبـتـش کـل روز را نزد مـقـام و منـزلـتـش در سـجـود بود
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﻦ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﻥ ﺭﻫﺴﭙﺭﻡ ﺻﺪﻑ ﻋﺼﻤﺖ ﺩﺭﯾـﺎﯼ ﻭﻻ ﺭﺍ ﮔـﻮﻫـﺮﻡ ﭘـﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﭘـﺪﺭ ﻫـﻤـﺴـﺮ ﻣـﻦ کـرد شـهـیـد ﮐﺰ ﻏﻤﺶ ﺷﻤﻊ ﺻﻔﺖ ﺳﻮﺧﺖ ﺯ ﭘﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
اول راه، غزل داغ و پریشان بشود…! بیت بیت غزل از داغ تو بی جان بشود روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا بیت خودت؛ بهر تو زندان بشود؟ مرغ باغ ملکوتی و زمین جای تو نیست پس عجب نیست مقامات تو کتمان بشود خواست قـتل پدرت پاک شود از اذهان دخترش را به تو داده ست که جبران بشود بلکه یک گرگ صفت آمده تا در حرمت پـشت آقـایـی بـی حـد تو پـنـهـان بـشـود ام فضل است و یا شمر، چه فرقی دارد؟ خواست با تشنگی ات درد، دو چندان بشود کـربـلایی شده ای لحـظه آخـر ز درون زهـر نـیـزه ست اگر وارد میدان بشود فرق دارد غمت اما؛ ز غم و داغ حسین کـفـتـری کو بـرسد؛ سایه ایشان بشود؟ غزلم گرچه پُر از زخم؛ ولیکن ای کاش مـرهـم زخـم دل شـاه خـراسـان بـشـود
: امتیاز
|
شهادت امام جواد علیهالسلام
و جنس درد تو از جنس روضۀ حسن ست غریب خانۀ خود! غربت تو در وطن ست چگونه و به چه قـیدی؟ چه نـام باید داد؟ به ام فضل و به جعده اگر رباب زن ست زبان به شکوه گشوده ست زهر و می داند که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن ست همیشه خون جگر نقش بسته بر دل تشت چنان که زینت هر باغ، سبزی چمن ست اگـر چه با حـسـن افـتـاده روی درد دلت ولی حسین هم این بین با تو هم سخن ست گریـز روضه اگر ناگـزیر از غـم اوست حـدیث اشـک و غـم دیـدۀ اباالحـسن ست شـدنـد بـر تـن تـو سـایـبـان کــبــوتــرهـا هـنوز روی زمین، آفـتـاب، بی کـفـن ست
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
زهر به جان زد شررم ای پدر سوخت ز پا تا به سرم ای پدر جواد مظلوم تو از دست رفت نـمـانـده دیـگـر اثـرم ای پــدر من که غریبانه زدم دست و پا مگر تو گـیری به برم ای پدر شـمـع شـدم آب شـدم سـوخـتـم لختۀ خـون شد جگـرم ای پدر حجـرۀ دربـسته مرا شد قـفـس ریخت همه بال و پرم ای پدر کاش که میبـود به بـالای سر ایـن دم آخـر پـســرم ای پــدر یار؛ مرا کـشت به فصل شباب زد به جگـر نـیـشـتـرم ای پدر تـشنـهام و به یـاد جـدّم حـسین اشکفـشان از بصرم ای پـدر با نـفـس « مـیـثم » دلـسـوخـتـه ریخت به دلها شررم ای پدر
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای عرش، خاک پای تو یا حضرت جواد جود و کرم گدای تو یا حضرت جواد دل مـهـبـط ولای تو یا حضرت جـواد قـرآن پُـر از ثنای تو یا حضرت جواد مـدّاح تـو خـدای تو یـا حضرت جـواد جان جهـان فـدای تو یا حضرت جواد در حُـسن تو فـروغ خـدا موج میزند آیات جود و لطف و عطا موج میزند در خُـلق با صفـات، صفا موج میزند در طلعـتت جـمال رضا مـوج میزند راز و نیار و ذکـر و دعا موج میزند در صحن با صفای تو یا حضرت جواد تو کـیـستی؟ فـروغ خـداونـد سـرمدی فـرزنـد فـاطـمـه ثــمـر قـلـب احـمـدی جـان مجـسّـم اسـتـی و روح مجـرّدی دیـن را مـؤیّــدی و خــدا را مـؤیّــدی ابـن الـرّضـای اوّل و سـوّم مـحـمّـدی ایمان بود رضای تو یا حضرت جواد جـود و کـرم دو سـائـل باب کـرامتـت بر نه فلک حکـومت و در دل اقامتت در روز حـشر چشم قیامت به قـامتت از کـودکـی به دست، لـوای امـامـتـت بر مـلـک بی حـدود الـهـی زعـامـتـت خود چیست اقتضای تو یا حضرت جواد عـلـم تو فـوق عـلم تـمامیِّ عـالـم است در شرح علم و دانش تو وصف ما کم است عاجز به پیش نطق تو صد پور اکثم است گـفـتار تو تمام چو آیـات محـکم است هر جمله ات حیات دو صد پور مریم است ای حرز جان، دعای تو یا حضرت جواد پایت به فرش و زینت عرش معظّمی در کـودکـیـت پـیـر اسـاتـیـد عــالـمـی احـیـاگـر هـزار مـسـیـحـا به هر دمی آری نـهـم وصـیِّ رســول مـکــرّمــی ابـن الــرّضــای اشـــرف اولاد آدمـی خـلـقـت بود برای تو یا حضرت جواد مأمون ذلیـل عـزّت و جـاه و جلال تو قـدر و جـلال و منـزلـتـش پـایـمال تو قـرآن گـواه دانش و عـلـم و کـمـال تو پـیـدا بـود جــمـال خـدا در جـمـال تـو جنّت شکـوفه ای بود از یک نهـال تو هستی بود عطای تو یا حضرت جواد با آن جلال و عزّت و قدر و کمال و جاه گـردید بر تو خـانـۀ در بـسته قـتـلگـاه شد هـمـسـر تو قـاتـلـت ای حجّـت اله در موسم جوانی، بی جرم و بی گـناه شــد قـسـمـت تـو زهــر جـفــا آه آه آه از یـار بی وفـای تو یا حضرت جـواد در بین حجره سوختی و دست و پا زدی وز سوز دل رسول خدا را صدا زدی هنـگـام مـرگ نـالـۀ به یاد رضا زدی از اشگ دیده زخم درون را دوا زدی در بیـت خـویش نـالـۀ واغـربـتـا زدی کی بود این سزای تو یا حضرت جواد دنـیـا نـدیــد بـعـد پــدر شــادمــانـیات پـیـوستـه بود غـصّه و درد نـهـانیات تـا شـد خـمـوش زمــزمـۀ آسـمـانیات قاتل گریست بر تو و بر نوجـوانیات در قلب «میثم» است غـم جـاودانیات سوزم من از عزای تو یا حضرت جواد
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
خـواهـر نداشتم که پـرستاریام کند مـادر نـداشتـم که مـرا یـاریام کـند این بی كسی خلاصه به بی مادری نشد بـابـا نـبـود رفـع گـرفـتـاریام کـنـد تنهـا جـفـای هـمـسر من قـاتـلـم نشد اصلاً کـسی نبـود که دلـداریام کند جود مرا به زهر جفایش جواب داد نیّت نـداشت ایـنکـه وفـاداریام کند در خـانه ام محـاصرۀ دشمـنان شدم یک یار نیست تا که علمداریام کند دیگـر کسی به داد دل من نمی رسد باید اَجـل بیـاید و غـمخـواریام کند سوز عطش مرا به دل قـتلگـاه برد هادی کجاست چـارۀ بیـماریام کند جان دادم و کسی به روی سینهام نبود یـاد حـسـیـن وقت بـلا یـاریام کـند رأسـم جـدا نـشد که مـیـان اسـیـرها بـالای نـیـزه شـاهـد بـازاریام کـند با سُّـم اسب، پـیـکـر من آشـنـا نـشد خونم نریخت تا همه جا جاریام کند طاغوت از مبارزۀ من امان نداشت عمری ز کینه خواست دل آزاریام کند مهدی بیا که تـازه شده داغ فـاطـمه بـا قـامت خـمـیـده عـزاداریام کـند
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
گرچه پیـدا سـوز غـمـهایم ز آه من بود آگـه از غــم هـای پـنـهـانـم الـه من بـود آب شد از آتش زهر جفا جانم چو شمع سوختم سر تا به پا و حق گواه من بود از ستم بر گـلـشن جانم شرر افكـنده اند خود نمیدانم چه تقصیر و گـناه من بود (دشمن از دشمن نبیند آن چه من دیدم ز دوست) همسر من قـاتـلـم شد حق گـواه من بود گرچه این بیدادگـر بیداد بر من می كند روز محشرحضرت حق داد خواه من بود می زند سوسو اگرچه شمع عمر من، ولی اخـتـر سُـرخ شهادت در نـگـاه من بود هاتف غیبی بشارت می دهد بر اهل نور بعد شام غـم ظهـوری در پگـاه من بود قتلگاه مادر من گر كه شد در پشت در حـجـرۀ در بـستـۀ من قـتـلـگـاه من بود ای شهادت دیر كردی زودتر از در درآی چون ز جنّت فاطمه چشمش به راه من بود گرچه من سیمرغ قاف عرش بودم از ازل قـبـلـه گـاه اهـل دیـن آرامـگـاه من بـود هركه با اشكـش مُزیّن می كند بـزم مرا ای «وفائی» روزمحشر در پناه من بود
: امتیاز
|
زبانحال امام جواد علیهالسلام قبل از شهادت
گه ز پـا اُفـتـم و با آه جـگـر می خیزم گه نشیـنم وسط حجـره و بر می خیزم دل من با جگر خون شده عادت کرده مثل هر روز که با سوز جگر می خیزم نـگـرانِ نَـفَـسِ سوخـتـه ام نیست کسی تشنه جان بازم و دنیای دگر می خیزم به گـمانم دگر این عـمـر وصالی ندهد در جـوانـی ز پی بـار سـفـر می خیزم قتلگاهم شده این حجرۀ در بسته حسین گرچه بی نیزه و شمشیر و سپر می خیزم به جوانیِّ علی اکـبرت ای جـدّ غریب وقت رفـتن به تماشای پـسر می خیزم به امــیـد نـفـس آخــر و دیــدار اجــل گاه در بستر خود دیده به در می خیزم یاد پهلـوی شکسته کـمرم را خـم کرد گه از این دنده به پهلوی دگر می خیزم من که در کودکی یک بار زمین افتادم گاه چون فـاطمه با درد کمر می خیزم با خـروج پـسر فـاطمه هنگـام ظهـور هـمـره منـتـقـم فـاطـمـه بر می خـیـزم
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
حـجّـت کـبــریـا امــام جــواد کـعــبـۀ انــبــیــا امــام جــواد قــبــلــۀ اولــیــا امــام جـــواد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تـو ابـالهــادی و ابـاالکــرمی تـو کــلـیـمالـلـه مـسـیـح دمـی تو مقام و تو حجر، تو حرمی تـو مراد همـه، تـو باب مراد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تــشــنــۀ کــوثــر ولای تـوأم سرفـرازم که خـاک پای توأم سـائـلـم؛ ســائـل گــدای تـوأم دامنت را ز کف نخـواهم داد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد نـــالــه و اشـــک و آه آوردم گـرد عـصـیــان ز راه آوردم بــه حــریــمــت پــنـاه آوردم کـرمت را نـمـیبــرم از یــاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تـو ز عــالـم گـرهگـشـایـی تو تو امـامـی، تو رهـنـمـایی تو تـو عــزیـز دل رضـایـی تـو که رضا بر لب تو بوسه نهاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد ای به دست تو باز، مشکل من یـاد رویـت چـراغ محفـل من کـاظمـیـن تــو قـبـلــۀ دل من کعـبۀ دل ز جـان سلامت بـاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تـو جـوادی و سـائـلـت عـالـم کـمـتـرین سـائـل درت حـاتـم ای فــدای کــرامــتـت گــردم قـدر من کم، عـنایت تـو زیاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تو جـواد و پـدر امـام رئـوف جود کرده به خاک پات وقوف لطفت افزونتر از حروف و الوف بلکـه وصفت فراتـر از اعداد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد حیف کز حق خود شدی محروم مثـل اجـداد طاهـرت مـظلـوم کرد یارت ز زهر کین مسموم شـرر زهـر در دلــت افــتــاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تو که سرو ریاض دین بودی تو که خود باغـبان دین بودی در امامـان جـوانتـرین بودی از چه شد یار مار و زهرت داد؟ بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد تو که بر جسم دین روان بودی تو که توحیـد را نشـان بودی به چه تقصیر تشنه جان دادی؟ رفت آهـت بـر آسمان ز نهاد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد دل میثم هماره سـوزد از این کـه نـهـادنـد ای ســلالـۀ دیـن بدنت را ز کین به روی زمین مثـل جـدت حـسیـن از بـیـداد بــابـی انـت یـا امـــام جـــواد
: امتیاز
|
مدح و شهادت امام جواد علیهالسلام
ای ز روی تو روی حق پیدا آفــتــاب قـــدیـــمـــی دنـــیـــا ای که دریاست پیش تو قطره ای نـمـی از کـرامـتـت دریـا ای مــسـلـمـان چـشـم تــو آدم شـده روی تــو قــبــلــۀ حــوا ای به طفـلی فـقـیه هر مرجع ای امــام تـــمــام عــالــم هــا به گـمانـم که حضرت موسی نامتـان را نـوشته روی عصا یا که اصلا مـسیح وقـت شفـا مـی بـرد یـا جـواد نـام تـو را این همه جود و فضل و احسان را ارث بردی ز مـادرت زهـرا بـا گـدایـیِ تـو بـزرگ شـدیـم یـا عـلـی اکـبـر امــام رضــا روز اول که یـادمـان کـردنـد ریـزه خـوار جـوادمان کردند جود و بخشش برای تو هیچ است کـل عالم ورای تو هیچ است بـاغ جنّت به آن همه عظمت پیش صحن و سرای تو هیچ است از روایـات عـشـق فـهـمـیـدم جان عالم به پای تو هیچ است معـجـزات مـسیح و کـار شفا در حضور دعای تو هیچ است این بـلـنـدی خـاک تـا افـلاک پیش گلدسته های تو هیچ است دیـن ما بـنـدگـی مـا هـمـه اش به خدا بی ولای تو هیچ است کعبه، زمزم، حرم، صفا، مروه همه پیش صفای تو هیچ است بیش از این مـدح تو نمی دانم شعر من در ثنای تو هیچ است ای امـام جــوان اهـلُ الـبـیـت قــمــر آســمـان اهـلُ الـبـیـت دل ما غرق در عنایت توست تـشـنـۀ بــادۀ ولایـت تـوسـت در هـمان کـودکی امـام شدی این خودش برترین لیاقت توست این که زهـراست مـادرت آقا به خدا بهترین سعادت توست روز مـحـشـر تـمـامـیِ عـالـم دست بر دامن شفاعت توست از درت خلق دستِ پُر رفـتند جود و بخشش همیشه عادت توست هرکه یک بار شد نمک گیرت تـا ابـد بـنـدۀ کـرامت تـوست کاش می شد که در حرم بودم در شبی که شب شهادت توست هــمـسـرت قــاتـلـت شـده آقـا این خودش راز سخت غربت توست همسرت پیر و مـو سفیدت کرد در جـوانی تو را شهـیـدت کرد گـوشۀ حجـره بی صدا بودی به غـم و غـصه مبـتـلا بودی جگـرت سوخت، با لب تشنه چون جگر گوشۀ رضا بودی چـقـدر زود پـرپـرت کـردنـد تــو امــام جــوان مــا بــودی موقـع دست و پـا زدن قـطعاً یـاد گـــودال کــربــلا بــودی یـاد غـم های عـمـه ات زیـنب یـاد طـفـلان بـی نــوا بــودی یاد طـفـلـی که تا پـدر را دید گـفـت بابای من کجـا بـودی؟ دخـتـرت را ببر که پیـر شده رفـتـنـم مـدّتـی ست دیـر شده
: امتیاز
|